زمستان 1386 - امام حسین(ع)
: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
: لوگوي دوستان من :
: آرشيو يادداشت ها :
: جستجو در وبلاگ :
یا امام حسین من مدت زیادی هست که دوست داشتم ای کاش از یاران شما در روز عاشورا در سرزمین کربلا میبودم یعنی همیشه تو خیالم تصور میکردم یکی از یاران شما هستم واجازهءاز شما میخواهم که بمیدان برم وبا دشمنانتان بجنگم با این خیال خودم رو خوشحال میکردم و خودم رو قانع میکردم که دوستار شما هستم ولی وقتی به کارهام نگاه میکنم وخودم رو پراز گناه میبینم یا چیزهایی را که شما بیزاری جستید برای من فرقی نمیکند وآن کارها راانجام میدهم به خودم شک میکنم که واقعاشمارودوست دارم؟ اگردوست دارم چرااین کارها روانجام میدم وقتی نمیتونم به دنیا وچیزهایش به خوشیهایش به لذتهایش بی تفاوت باشم چه معنی میدهد مگر لشکر یزید شمارو نمیشناختند مگر نمیدانستندشمابه حق هستیدویزیدباطل ولی بازباطل رو انتخاب کردند چون دنیا رو میخواستند وقتی نمیتونم کمی عطش رو تحمل کنم چطور میتونستم اون روز روطاقت بیارم حالانمیدونم امام ,آقا ,مولی اگر من آن روز درآن دشت بلا بودم شما رو انتخاب میکردم یا لشکر یزیدرو کارها واعمالم یزیدیست اما در دلم همش نام شما واهل بیت میباشد حب شما در دلم هست آقا جون میخوام جونم رو فدای شما کنم تو دلم از یزید ویزیدیان به اندازه ای تنفر دارم که حاضرم خفشون کنم ولی باز هم نمیدونم اون روز شما رو انتخاب مکردم یا یزید رو یا امام این موضوع رو برام روشن بفرما و منو از شک وتردید بیرون بیاور
آقاجون یاامام حسین جونم فدای شماواهل بیتتان (بندهء گناه کار وروسیاه خداوند)
نوشته شده توسط : سالار شهید
یا حسین، یا ارباب، یاریم کن تا تسلیم این دنیا نشم و با یاری تو سر به زمین بیفکنم و در روز قیامت با سر بلندی قیام کنم.
نوشته شده توسط : سالار شهید
سلام به دوستان بیننده این وبلاگ.
هر کی قابل بدونه و بخواد در بروز رسانی این وبلاگ به ما یاری کند لطفا به ما اطلاع دهد.
ایمیل ما:hojjat.doust.69@gmail.com
نوشته شده توسط : سالار شهید
هیچ کس نمی تواند نقش اهل بیت(ع) و مخصوصا امام حسین(ع) را در پیروزی های ما در جنگ انکار کند، اگر نبود علاقه و محبت وافر رزمنده ها به امامان، بی شک توانایی ایستادگی مقابل آن همه ارتش تا دندان مسلح، غیر قابل اجرا می شد. گوشه ای از این مهر و محبت را می توانیم در وصیت نامه های شهداء ببینیم، وقتی این وصایا را می خوانیم، متوجه می شویم که چه معارفی هستند که حضرت روح ا..(ره) در مورد این وصیتنامه ها اینگونه فرموده بودند: این وصیت نامه هایی که این عزیزان می نویسند مطالعه کنید. پنجاه سال عبادت کردید و خدا قبول کند. بگیرید اینها را و مطالعه و تفکر کنید. از اینها یک قدری تعلیم و تعلم پیدا کنید.
پدرم! مگر شما نمی گویید کاش من به جای حسین(ع) داغ از دست دادن فرزند را تحمل می کردم. ای مادر! مگر شما نمی گویید کاش من به جای زینب(س) بودم و عزیزانم به شهادت می رسیدند.حال مگر خمینی فرزند حسین(ع) نیست؟ و مگر جبهه های ما کربلا نیستند؟ مگر ابرقدرتها همچون یزید دستور قتل عام مسلمانان را نمی دهند؟ مگر اینان همچون مزدوران یزید خیمه ها و خانه های مسلمین را به آتش نمی کشند؟ مگر فرزندان خردسال ما از رقیه حسین(ع) عزیز تر هستند؟ مگر جوانان ما از جوانان حسین(ع) عزیزتر هستند؟
آری دوباره کربلا فرا رسیده است...
یا حسین! آنقدر فریاد " هل من ناصر ینصرنی" ات نافذ بود و آنچنان تنهایی ات در آن تفتیده دشت، برهوت دلمان را به آتش کشید که اکنون در لبیک به تو ای وارث رسولان همه سختیها را با لذت ایثار بر دوش خواهم کشید.
حسین جان! همچنان که در روز عاشورا یکایک یاران و عزیزانت را در آغوش می گرفتی، از تو می خواهم در هنگام شهادتم، سرم را بر روی زانویت قرار دهی و مرا از عشق به خود و خدایت سیراب کنی.
اینک ما می گوییم حسین جان! اگر در آن فضای داغ و خونین کسی به فریادت نرسید و ندای تو را لبیک نگفت، ما پیروانت، در فضای گرم و خونین ایران زمین دست مردانگی مشت کرده و به ندای غریبی و تنهاییت لبیک می گوییم.
بار خدایا! دلم می خواهد حسین(ع) را در حالی زیارت کنم که بدنم در راه تو تکه تکه شده باشد. خدایا! دلم می خواهد حسین(ع) را در حالی زیارت کنم که هر تکه بدنم ندای « هل من ناصر ینصرنی» را فریاد زنان لبیک گوید.
نوشته شده توسط : سالار شهید