دو کلمه حرف - امام حسین(ع)
: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
: لوگوي دوستان من :
: آرشيو يادداشت ها :
: جستجو در وبلاگ :
خدا جون سلام
خوبی؟ خوش می گذره؟ فرشته هات خوبن؟ بنده های خوبت چطورن؟ بدا چی؟ از حال ما هم خبر داری؟
خدا جونم یادته 4 سال پیشو؟ یادته اومدم پیشت؟ یادته چقدر بهم خوش گذشت؟ به تو هم خوش گذشت؟اگه خوش گذشت چرا دیگه دعوتم نکردی؟ مهمون بدی بودم؟ آره ، بودم. ولی تو که صاحب خونه ی خیلی خوبی هستی.
خدا جونم یادته وقتی خونتو دیدم چه آرزویی کردم؟مگه خودت نگفتی هرچی بخوای بهت می دم؟یادت مونده من چی خواستم؟ یادته بهت گفتم آقامون زود بیاد؟ پس کو؟ چی شد؟ چرا هنوز نیومده؟ دیگه کی می خوای حاجتمو بدی؟ تا کی باید صبر کنم؟ .......
یادت می آد یه چیزای دیگه هم ازت خواستم ؟ گفتم هر چه زود تر دعوتم کن بازم بیام یادته؟خدا جونم خیلی دلم گرفته . خیلی دلم برای بقیع ، مسجد الحرام و مسجد النبی تنگ شده . وای گنبد خضرا........یعنی می شه بازم ببینمش. بازم بیام تو بین الحرمین و روبروش بایستم و .........
میدونی چقدر دلم برای گلدسته های بلند مسجد پیامبر تنگ شده؟بری صفا و مروه، روضه ی رضوان، برای غروب بقیع و غربتش.برای آرامش کعبه. یعنی میشه یه شب بیام روبروش بشینم و طلوع خورشید و اونجا ببینم؟ میدونی خدا جون حتی دلم برای اون لحظه ی وداع با مدینه هم تنگ شده. وای که چه سخت بود.......یادته چقدر گریه کردم؟ اصلا از روز قبلش غصه داشتم.دلم نمیومد از پنجره های بقیع جدا شم.آخه می دونی چی دیدم؟ یادته اون آخرین روز؟یادته با شیعه هات چی کار کردن؟ چه بلایی اون روز سرشون آوردن؟نمی خوام بگم و دوباره یادت بیاد و غصه بخوری.
خدایا خیلی دلم می خواد یه شب جمعه بیام و تو بین الحرمین بشینم و دعای کمیل بخونم. یه بار دیگه تو طواف مناجات حضرت امیر و بخونم.
خدایا ببین چه بنده ی بدی دارم میشم برات؟ میبینی که هر چی بیشتر می گذره منم.............
خدایا یعنی می شه بازم دعوتم کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خدیا تنهایم نگذار که بی تو بیچاره ترینم:
((الهی و ربی من لی غیرک))
نوشته شده توسط : سالار شهید